Salesman

متن مرتبط با «است» در سایت Salesman نوشته شده است

این صبر که من می کنم افشردن جان است...

  • نمی دانم کدامش سزاواری بیشتری دارد. اینکه همه ی عمرت با دلی پردرد، اطراف بگردی تا اینکه از فشار آن منفجر شوی یا اینکه اجازه بدهی هر پاراگراف، هر جمله و هر واژه، از دردی که داری از وجودت به بیرون رانده, ...ادامه مطلب

  • تر و تازه موندنِ گل واسه اشک شبنم هاست...

  • کفش اسپرتام رو پوشیدم و در جواب مادرجان شکوه که اصرار می کرد ماشین ببر. گفتم: میخوام پیاده روی کنم. باد شدید میومد و من هندزفری به گوش، موبایل تو جیب مانتو، کارت تو جیب شلوار، توی مسیری بودم که تمام د, ...ادامه مطلب

  • استغفرالله ربی و اتوب الیه!

  • فقط پزشکان مرد نباید چشم و دل پاک باشن ها! اعتراف می کنم پیش اومده به محض دیدن بیمار آقایی با ویژگی های مناسبِ هوپانه توی دلم گفتم: فتبارک الله... ! دندون عقل یکی از این موارد رو امروز کشیدم. بیچاره, ...ادامه مطلب

  • بی رنگ رُخت زمانه زندانِ من است...

  • فارغ از بحث های فمنیستی و خودت مگه یه وَری هستی که نتونی و چه نیازی به مردها هست وقتی با کمی تلاش خودت یاد میگیری و غیره و غیره، هر بار که می خوام گردنبند و گوشواره و اینطور جینگیلیجاتم رو بندازم، هر , ...ادامه مطلب

  • فراموشت نشه زنجیر، شنیدم جاده لغزنده است!

  • الاول- پسر جوون وارد اتاقم شد و گفت که پدرش سکته مغزی کرده و دندون هاش لق شدن و می ترسه دندون ها بیوفتن ته حلق پدرش، عکس دندون های پدرش رو نشون داد و با نگرانی پرسید: بیارمش شما دندون هاش رو می کشید خانم دکتر؟ گفتم بله فقط نامه از پزشک مرکز بیار واسم. ساعتی بعد، پسر دوباره در زد و گفت پدرم رو آوردم، آنتی بیوتیک رو هم همون طور که گفته بودین، یک ساعت پیش خورده. بیایم داخل؟ اجازه دادم. ویلچر پدر پیرش رو با باز کردن هر دو لنگه ی در داخل آورد و به سمت یونیت برد. دوباره نگران پرسید: میشه روی همین ویلچر واسش بکشین؟ سخته روی یونیت بخوابونمش. دندون های پیرمرد رو معاینه و کردم و گفتم: بله که میشه. چراغ یونیت رو بالای ویلچر تنظیم کردم و خم شدم و سریع دندون هاش رو کشیدم. پسر با وسواس پرسید: کامل در اومد دیگه؟ گفتم: بله خیالتون راحت و فکر کردم: چه پسر خَلف و خوبی... الثانی- دوستم میگه مگه دستت درد نمی کنه؟ خب نکش! ولی باز وقتی دندون غیرقابل نگه داری می بینم، دلم می سوزه و به خودم میگم آروم آروم لقش کن و بکش واسش. دندون پره مولر دوم پایین( پنجمین دندون از خط وسط) کاملا پوسیده رو با حوصله لق کردم. ریشه کش رو داخل دهان بردم ولی نمی تونست ریشه پوسیده رو بگیره. اِلِواتور ظریف رو وارد حفره دندون کردم و بردم زیر ریشه و هولش دادم بالا. دندون انگار فنر زیرش باشه، پرید از دهان بیرون و محکم خورد تو صورتم, ...ادامه مطلب

  • جوان تر یا پیرتر؟! این بار مسئله این است!

  • عاشق اون بیمارهایی هستم که در می زنن و میان داخل و به در و دیوار با تعجب نگاه می کنن و رو به من میگن: دکتر نیستش؟ نمیاد؟ من هم لبخند سردی ( !! ) می زنم و میگم: خودم هستم.  قیافه ی خجالت کشیده شون، همیشه به خنده می اندازه من رو! *** به مکالمه ی من و زن و شوهر مسن دقت نومایید:  من: چند سالتونه خانم؟  شوهر: ٦٣ سالشه! پیر شده دیگه!  در حین اینکه دارم عکس می نویسم، نگاهم به سن زن توی دفترچه میوفته: عه خانم ٦١ سالتونه! زبون زن باز میشه: دیدی ٦١ سالمه! هی می خوای سن من رو بالا ببری! شوهر: الکی نوشته اونجا خانم دکتر! زن: چون از من چند سال کوچیکتره و ده ساله دندون مصنوعی داره، حسودیش میشه بهم خانم دکتر! شوهر: شما زنا پیر می کنین ما رو! هه هه الان هم که می خوای بکشی دندونای آهکیت رو، تو هم دندون مصنوعی میذاری!  زن: من پیر کردم تو رو؟! خودت پیر بودی. شوهر: .... زن: ... شوهر: .... زن: ... من: :-))))))) + فراوان تفاوت سنی معکوس بین زن و شوهرها دیدم اینجا. زن ٥ سال بزرگتر، ٣ سال بزرگتر و غیره. طوری که وقتی پسر درشت هیکلِ جوان با زن همراهش اومد داخل گفتم حتما زنشه ولی ٧-٨ سالی بزرگتره از پسر. کاشف به عمل اومد که اون زن مادرش بوده نه همسرش! ماشالا بزنم به تخته خیلی خوب مونده بود، البته پسر هم چند سال بزرگتر از سنش به نظر میرسید!  اون بیمار نوجوان خوش خندهه بود که ماجراش رو تعریف کردم، این دفعه وق, ...ادامه مطلب

  • پاستیل خورندگانیم!

  • انقدر رفتار و عادات من و همخونه متفاوته که وقتی یک شباهت پیدا می کنیم کلی ذوق می کنیم. به مکالمه اخیر ما توجه فرمایید: -هووووپ! -جانم؟ -یه شباهت دیگه هم داریم. -چی؟ -جفتمون عشق پاستیلیم! -اممم! من یک هفته است به جرگه ی عاشقان پاستیل پیوستم ها، بخاطر دستم هی خوردم هی خوردم تا عاشقش شدم. البته مامانم می گفت دیروز توی برنامه خانواده، دکتره گفته پاستیل هیچ تاثیری توی ژلاتین و کلاژن سازی نداره! -وایسا ببینم...چی؟! تو تااازه از پاستیل خوشت اومده؟  -خب آره! -قبلش پفک میخوردی؟ -چه ربطی داره؟ خب آره!  -میدونستی وقتشه؟ -وقت چی؟ -دختر وقتشه! مگه نشنیدی دختری که از پفک برسه به پاستیل خیلی می فهمه؟ من: :-/ بگو: آااااا...  *** امروز آروم آروم کارم رو شروع کردم. گویا درد دستم بعد از باز کردن گچ، بخاطر خشک شدن عضلاتم بود. وقتی دو سه تا دندون رو با احتیاط کشیدم و دندون فاطمه کوچولوی مظلوم رو ترمیم کردم، متوجه شدم که خوشبختانه دردم خیلی کمتر شده.  باید برم تو کار دَمبل و حلقه ی لاستیکی برای تقویت مچ هام. نباید اجازه بدم دردش مزمن بشه. تا اینجای کار خیلی از دستیارم راضی بودم. بیچاره با اینکه خودش کمر درد داره امروز در حین کار، هی غصه ام رو می خورد و میومد کمر و گردنم رو با اصرار ماساژ می داد! تازه بنده خدا هر روز واسم کیک و شکلات انار میاره و به زور به خوردم میده و میگه: بخورین شما خیلی ضعیفین! , ...ادامه مطلب

  • اندکی صبر... سحر نزدیک است؟!

  • چند ماه پیش بر و بچ بلاگستان، گروهی توی تلگرام زدن و من رو اد کردن( هرچند بخاطر دلایلی که واسشون توضیح دادم، مدتی بعد مجبور به ترک اون گروه شدم). یکی از بچه ها (فکر کنم الی. جان) کلیپ زیبایی رو به اشتراک گذاشت که در مورد لیست کارهاییه که در زمان مجردی هر کسی باید انجام بده. امروز دوباره چک کردم، در چند ماه اخیر ٤-٥ تا آیتم دیگه اش رو هم انجام دادم و فقط یکی دو تا قسمت رو هنوز انجام ندادم.  ١- با دوست صمیمی خود به مسافرت بروید. ( بارها و بارها با دوست هام مسافرت رفتم، البته تنهای تنها نبودیم، در قالب یک گروه! ) ٢- آشپزی یاد بگیرید. ( آدم طرحی باشه، غذای بیمارستان هم تک و توک قابل خوردن باشه، بعد آشپزی نکنه؟! شف هوپ می شم من به زودی! ) ٣- استقلال مالی پیدا کنید. ( پیدا کردم. ) ٤- با بزرگ ترین ترس خود مواجه شوید. ( مواجه شدم، نکُشت من رو، قوی ترم کرد! ) ٥- تنها زندگی کنید. ( هوپ هستم یک طرحی دور از خانواده! ) ٦- یکی از اهداف خود را به سرانجام برسانید. ( رسانیدم! حتی چندین تا هدف رو. چاره اش واسم نوشتن و برنامه ریزی دقیقه!) ٧- شناخت علایق شخصی، مثل نوشیدنی مخصوص خود و غیره. (من عشق هات چاکلتم!) ٨- پیشقدم شوید. ( ... ) ٩- خود را به چالش بکشید. ( کشیدیم، سخت بود ولی! ) ١٠- با ماشین به یک مسافرت طولانی بروید. ( این رو متوجه نشدم دقیق، اگه منظورش این بوده که خودم رانندگی کنم فقط یک بار او, ...ادامه مطلب

  • حال من بعد از تو مثل دانش آموزی است که / خسته از تکلیف شب خوابیده روی دفترش...

  • اینجانب هوپ هستم منشی، دستیار و دندانپزشک! نوبت می دم. همه وسایل رو خودم جا به جا می کنم و اون وسط ها خدمت دندونپزشکی هم انجام می دم! :-/ انقدر که سر و کله زدن با بیماران سر نوبت دادن و یاد دادن این نکته که ' وقتی سر یک بیمار دیگه هستم در رو باز نکنین بیاین بالای سرم و با اصرار نگین: خانوم دکتر! نیگاه کن، یه نیگاه فقط به دندون من بکن! ' انرژی ازم می گیره و خسته ام می کنه، خودِ کارم اذیتم نمی کنه. با اصرار نوبت می گیرن و وقتی روز نوبتشون می رسه فراموش می کنن و نمیان. دو سه روز بعد میان و اصرار دارن بدون نوبت برای اونها کار کنم. من به حرفشون گوش می دم؟! حاشا و کلا! ساکت می شینم و اجازه می دم کلی حرف بزنن و اصرار کنن ولی حرف من همونه که بود: کسی که سر نوبتش نیاد، دفعه اول قابل بخششه و نوبت بهش می دم واسه دو سه هفته ی دیگه، بار دوم میره توی لیست سیاه و دیگه عمرا تا چند ماه نوبت بدم بهش!  دوست هام می خندن و میگن از زیادی بیمار انقدر لاکچری بازی درمیاری؛ ولی من عقیده دارم به مردم هرطور که آموزش بدی، همون طور رفتار می کنن. باید قبول کنن که برای وقتِ من احترام و ارزش قائل بشن! بعله! دیروز دوباره تا آرنج توی حلق یه مرد سیبیلوی ادیکت( مصرف کننده، معتاد!) بودم که پیرزنی و نوه اش در رو چارتاق باز کردن و اومد نشستن توی اتاق. یادم اومد ده روز پیش نوبت داشته و نیومده. ازون اصرار و از من انکار که , ...ادامه مطلب

  • یه روزی استقلالی بودیم، الان می خوایم استقلال پیدا کنیم!

  • همین الان که ظهر نشده هلاک شدم از خستگی و هر لحظه یادم میوفته ناخن گیر برنداشتم، نخ و سوزن برنداشتم، دمپایی یادم رفت و باز هم کلی وسیله وسط اتاقم هست که جا واسشون ندارم؛ مادرجان شکوهم هم ازون ور میگه: بنویس توی برگه زردچوبه، آویشن، فلفل، عدس، سویا، امم بده بقیه اش رو خودم بنویسم، بابات رو بفرستم بره بخره. برو از تو کابینت یه دونه پریل مونده برش دار. دستکش هات یادت نره بعد نگی دست هام بوی پیاز گرفت!  درست همین الان، به این فکر افتادم بیچاره دخترایی که میخوان برن خونه ی بخت! جهیزیه خریدن و از قلم ننداختن تک تک ملزومات چقدر پروسه ی سخت و حوصله سر بریه... + پدرجانم دیشب یک قابلمه و یک ماهی تابه ی کوچیک یک نفره واسم خریدن. رنگ ماهی تابه به طرز خیلی خوشگلی آبیِ پررنگه. با ذوق نشونم میدن و میگن: " چون استقلالی بودی واست این رنگی گرفتم! " درسته از سال های فوتبالی بودنم خیلی گذشته ولی میشه واسه چنین پدری نمُرد؟! ,استقلالی,استقلال ...ادامه مطلب

  • راستی!

  • یه قسمتی توی فرندز هست که راس میخواد دندون هاش رو سفید کنه ولی سرخود مواد بلیچینگ رو زیاد از حد روی دندون هاش نگه میداره و دندون هاش خییییلی سفید میشن. بعد اول کار فکر می کنه خیلی دلبر شده و واسه همه لبخند مَکُش مرگ ما میزنه! ولی خیلی زود متوجه میشه که به نوعی گَند زده به دندون هاش و تلاش می کنه دندون های سفید یخچالیش رو پنهان کنه! حالا جدا از خنده دار بودن زیاد این قسمت، واقعا واسم سواله چی شده ک,راستی ...ادامه مطلب

  • به خداوند قادر متعال که یادش شفای آلام دردمندان است، سوگند یاد می کنم...

  • و در آخر پایان نامه ام رو تقدیم میکنم به:  خدایی که آفرید، جهان را، انسان را، عقل را، علم را، معرفت را، عشق را. و به کسانی که عشقشان را در وجودم دمید، مهربان خانواده ام. ادامه مطلب,خداوند,قادر,متعال,یادش,شفای,آلام,دردمندان,است،,سوگند ...ادامه مطلب

  • رستم زایی یا روت کانال؟! این بار مسئله این است!

  • +نمی دونم چه حکمتیه که چند روزه در حین خوردن ناهار، یاد خاطره ی وقتی میوفتم که بیمار اصرار داشت، دندون مصنوعیش پوسیده شده و جنسش خوب نبوده؛ من هم انکار می کردم که امکان نداره، اون وقت بیمار دست دندونش رو از دهانش درآورد و ناحیه ی سبز و قهوه ای رنگی ر, ...ادامه مطلب

  • مرد بودن یا زن بودن؟! مسئله این است!

  • همین ده پانزده روز پیش بود که به پژال گفتم بیمار زن و مرد فرقی ندارند و تا به حال بیماری نداشتم که بخواد حتما دانشجوی پسر براش کار کنه که... ادامه مطلب,مرد بودن یا نر بودن ...ادامه مطلب

  • دل نیست کبوتر...

  • هنو هم دوسش داری دیوونه؟ ... با تو ام! راستش رو بخوای...نه... دیگه نمیخوامش، حتی یه ذره...  یعنی دلت نمی خواست الان هم نفست بود؟ باورت میشه؟ نه... دلم از اون بوم پریده... از اون دام رها شده...  پس چرا؟ چرا چی؟! چرا می ذاری فکرش بیاد توی سرت؟ خودش میاد... تازگیا خیلی کم... ولی میدونی؟ چیو؟ دیگه فکرش اذیتم نمی کنه... دیگه... دیگه قبول کردم همه چی رو... سریع از ذهنم می پره... این روزها یه جور غریبی خیالم آسوده است... شنیدی که شاعر چی میگه؟                    ما چون ز دری پای کشیدیم... کشیدیم امید ز هر کس که بریدیم... بریدیم دل نیست کبوتر... که چو برخاست...  نشیند از گوشه بامی که پرید,دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند,دل نيست کبوتر,دل نیست کبوتر چاوشی,دل نیست کبوتر چو برخاست ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها