استغفرالله ربی و اتوب الیه!

ساخت وبلاگ


فقط پزشکان مرد نباید چشم و دل پاک باشن ها! اعتراف می کنم پیش اومده به محض دیدن بیمار آقایی با ویژگی های مناسبِ هوپانه توی دلم گفتم: فتبارک الله... ! دندون عقل یکی از این موارد رو امروز کشیدم. بیچاره  به محض خروج دندون، رنگش پرید و یک دفعه گفت: خانم دکتر سرم داره گیج میره! فشارش افتاده بود و دستیارم نبود. دویدم آبدارخونه و براش آب قند درست کردم دادم دستش! کامل خورد و کم کم حالش بهتر شد. می خواستم از همون باور معروفِ " دکترها محرمن" (سوء)استفاده کنم و شونه هاش رو ماساژ بدم و بگم: کالم داون هانی، آیم هیر! ولی تقوای الهی پیشه کردم. ایشالا که از آب قند فردِ اعلایی که دادم دستش، درک می کنه من همون طور که به خون و خونریزی تمایل دارم، دختر کدبانویی هم هستم!

البته همیشه ازین مریضای فتبارک اللهی ندارم ها. هفته پیش رکورد خودم رو شکستم و واسه پیرمردی ١٠٧ ساله دندون کشیدم. بنده خدا از جاش تکون نمی تونست بخوره و من با سینی محتوی وسایل اکسترکشن رفتم سراغش. یکی دو بار حتی به خودم گفتم الان با این عصای کنار دستش می زنه توی سرت! حواست باشه. یا مثلا پسربچه های تپلوی دماغو هم زیاد دارم. دماغو ازون جهت که انقدر بینیشون پره از محتویات که باهاش نفس نمی تونن بکشن و حین ترمیم یا عصب کشی بیچاره می کنن من رو. اینجاست که دستشون رو می گیرم می برمشون دستشویی و میگم دماغت رو کامل تمیز کن. یک نفرشون که بینیش رو تمیز کرد و گفت: بو خودا تمیز بود بینیم! من از بینیم اصن نفس نمیتونم بکشم. منم خم شدم سمتش و گفتم: نوچ! هنوز پره خالیش کن! و به پسربچه ی تپل بامزه ی ده ساله ثابت کردم که با بینیش نفس می تونه بکشه و انقدر حین کار دندونپزشکی عوق نزنه تو صورتم! 

+ ای کسانی که فکر کردین بند اول این پست شوخیه و من خیلی آدم وارسته ای هستم و این وصله ها اصلا به چنین دختر پاک و معصومی نمی چسبه؛ می خوام بگم که کاملا اشتباه فکر کردین! مگه ما دل نداریم؟! :-)))

Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 140 تاريخ : پنجشنبه 15 آذر 1397 ساعت: 8:04