ترس از آن دارم پس از زمستان، بهاری نباشه. دیگه سرسبزی گل اناری نباشه...

ساخت وبلاگ

 به بیمار گفتم عکس دندونت رو ببینم. طفره می رفت. توی گروه، همکاران گفته بودن "خیلی خودتون رو درگیر نکنین، بکشین بره. شما نکشی، میره پیش یکی دیگه میکشه. " نفهمیدم رضایت نامه گرفتم ازش یا نه. به سمت ست اکس ( وسایل کشیدن) گوشه ی اتاق بزرگ رفتم. نمی دونم به سر حافظه ام چه بلایی اومده بود، ولی یادم نبود باید چکار کنم! شاید هم استرس داشتم. اگه ریشه بشکنه و خارج نشه چی؟ خودم رو آروم کردم: "با فرز دورش رو می تراشی و دوباره تلاش می کنی، نترس! " نگاه می کردم به سرنگ ها. هی فکر کردم سرنگ تزریق ما که این شکلی نبود. یعنی انقدر اینجا محرومه؟! تصمیم گرفتم با همون سرنگ شستشو، تزریق بکنم. بیمار همکاری نمی کرد. هی لیز می خورد از یونیت. هی حرف می زد. همراهانش هم اطراف یونیت ایستاده بودن و کنار نمی رفتن. من هم بر خلاف همیشه رودربایستی داشتم با همراهان و هیچی بهشون نمی گفتم. نشد تزریق کنم. دوباره گوشه ی اتاق ایستادم و فکر کردم: " چرا انقدر کند پیش میره؟! چطور من هنوز نتونستم بی حسی رو تزریق کنم؟ زمان کارکرد ام که با این سرعت کار کردن پر نمیشه! " 

بالاخره کشیدم دندونش رو. دندون ٦ پایین سمت راست بود، یا همون آسیاب اول. لعنتی هنوز همراهانش ایستاده بودن و کنار نمی رفتن. به قد رشید بیمار که الان ایستاده بود رو به روم نگاه کردم و چند دقیقه ای از کارهایی که بعد از کشیدن دندونش باید انجام بده و کارهایی که نباید انجام بده حرف زدم. دقیق و مو به مو! هی گاز خونی توی دهانش رو برمیداشت و دوباره می گذاشت سرجاش. یکی از همراهان که اون عقب ایستاده بود، با لبخند عجیبی نگاهم می کرد. احتمالا توی ذهنش می گفت: " عجب خانم دکتر دقیقی! " خدا رحمم کرد راحت انجام دادم کارش رو. وگرنه کی می تونست دست تنها از پس این همه همراه بربیاد؟!

صبح که بیدار شدم، اول از همه یک نفس عمیق کشیدم و خدا رو شکر کردم. چقدر واقعی بود همه چیز. چقدر طرح نزدیکه. چقدر وقتی هنوز وارد یک چالش نشدی و بیرونش هستی، هیجان زده ای. تا جایی که خوابش رو می بینی. یعنی کجا میوفتم؟ یعنی مردمش چجوری ان؟ یعنی شبکه تا چه حد همکاری می کنه و پشتمه؟ یعنی هر روز خسته و کوفته میرسم پانسیون، کی غذا بپزه واسم؟! خودم؟! :-/


* عنوان از محسن اقبال پور

Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : زمستان, نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 159 تاريخ : پنجشنبه 25 آبان 1396 ساعت: 20:24