حس خوبی ندارم به وبلاگم دیگه. همیشه کسایی که کانال میزدن و از اینجا میرفتن رو سرزنش میکردم، ولی الان که توی کانال خیلیهاتون عضو شدم، هی دارم با خودم کلنجار میرم که دیگه وبلاگم رو آپدیت نکنم و برم کانال بزنم ولی دلم نمیاد. پینوشت: دلم اومد و زدم... بخوانید, ...ادامه مطلب
آلزایمر نداره هنوز ولی شواهد ابتداییش رو بعضی اوقات میبینم و دلم خون میشه. توی پنج دقیقه ماجرایی که اخیرا براش اتفاق افتاده رو حداقل دو بار تعریف میکنه. خاطرات گذشتهاش هم که خط به خط حفظ شدم. دیشب پنج شیش تا قلیه جگر خوردم و سیر شدم و رفتم عقب. چای رو به پدرجان داد آورد. گفتم مرسی بعد غذا , ...ادامه مطلب
چرا مطلب بیان نیلوبلاگ مسخره بازی درآورده و اجازه نمیده من عکس بذارم؟! اخطار میده میگه تمام کوکی های صندوق بیان رو حذف کنین، درست میشه ولی نمیشه! پ.ن: با فایرفاکس هم درست نشد! :-///, ...ادامه مطلب
نزدیکانم میدونن من عشق حلوا هستم. اوایل قرنطینه که بیکار بودم در کنار کیک پزی هام، دو هفته یه بار حلوا می پختم و هر بار بهتر از دفعه قبل. تا اینکه یکی از عزیزانم فوت شد و شب اول که حال همه بد بود رفتم, ...ادامه مطلب
هرمس- می دونین انگشت اشاره ی دست چپ ( دست غالبم) درد می کنه. یک درد مزمن که موقع فشار آوردن اذیتم می کنه و باعث شده اصلا نتونم دیگه دندون دائمی بکشم و وسط کار بدم بیمار رو به همکارم ( که اصلا ازش خوشم, ...ادامه مطلب
فکر کنم قراره تا آخر عمرم هر بار پیرمردی رو که یکم شبیهش باشه ببینم، بغض کنم. , ...ادامه مطلب
- اگه دوباره رنگ خنثی برداشتی من می دونم و تو! + خب بهم نمیاد چیکار کنم؟! - اون وقت چطوری روسری های رنگارنگ من بهت میاد؟! قایمکی من سرت می کنی عکس می گیری میذاری پروفایلت که دیگه نتونم جایی سر کنم؟ + , ...ادامه مطلب
یک- زن توی باشگاه دید که وقتی نزدیکم شد، ماسکم رو زدم و ازش فاصله گرفتم ولی باز فاصله رو کم می کرد و بی توجه به اینکه سانس ورزششون شروع شده و من میگم دکتر فلانی رو نمی شناسم، اصرار داشت که حتما می شنا, ...ادامه مطلب
میگه اصلا یادم نمیاد موهات هیچ وقت بلند بوده باشن، انگار همیشه همین مدلی بودی. میگم ینی انقدر بهم اومده؟ میگه نه از بس موهامو کوتاه می کنم، می بینمت یاد خودم میوفتم. میگم خب من چیکار کنم شبیه منی؟ میگ, ...ادامه مطلب
تو بحر کیک پزی فرو رفته بودم عمیقا. چندین بار مایعش رو چشیدم تا شیرینیش رو چک کنم. چند بار هم حتی انگشتام رو حین طراحی لایه لایه اش با زبون پاک کردم. موقع شستن ظرف ها بود که حس کردم ته گلوم شیرینه، ت, ...ادامه مطلب
دخترک عاشق رنگ کردن ناخن هایش بود. صورتی کمرنگ، صورتی پررنگ، پوست پیازی، کِرِمی، نقره ای، طلایی، آبی و بنفش هالوگرامی. حتی وقت هایی به زعم خودش شاخ غول رو می شکست و بادمجانی شان می کرد. آخرین باری را, ...ادامه مطلب
مفهوم طرحواره و تله های زندگی رو اولین بار توی کتب روانکاوی متوجه شدم. تله زندگی میگه که دوران کودکی روی بزرگسالیت کاملا اثر می ذاره و جوری شخصیتت رو شکل می ده که باورت نمیشه. مثلا دلیل اینکه همیشه جذ, ...ادامه مطلب
-آب ِ دماغ شور و تا حدودی سیرکننده است. واگویه ی من بعد از شیفت امروز، شروع آلرژی بهارانه و عدم توانایی پاک کردن بینی زیر ماسک. به نظرم هیچ وقت و به هیچ نحوی نمی تونیم فداکاری و زحمات کادر درمان رو, ...ادامه مطلب
دلم میخواست این صدای بارون رو تو یکی از کلبه های ماسال بشنوم، وقتی تو حال نیمه مستی (استغفرالله!) بین جمعی نشستم که میدونم یکیشون حواسش بیشتر از همه پیش منه، آره واقعا دلم لمس حال مطلوب خواسته شدن قبل, ...ادامه مطلب
کنکوری که بودم لابه لای برنامه ریزی های درسیم که کِی عمومی بخونم، کی تخصصی و چند ساعت کدوم درس رو بخونم و چند دقیقه استراحت کنم، یه تایم ١٥ دقیقه ای برای رقص گذاشته بودم. اینطوری که دفتر و دستکم رو جم, ...ادامه مطلب